در فلسطین

غزالی مدتی از عمر خود را در کنار ملت مظلوم فلسطین به سر برد و در این مدت با آلام و دردهای این ملت، آشنا شد. وی درباره این سفر می گوید: «هنگامی که در سال 1369 ه. ق. از زندان آزاد شدم، شیخ مأمون شناوی (1885- 1950 م.) (1)
که در آن زمان شیخ الازهر بود، مرا به عنوان نماینده خود به غزّه فرستاد و من سه سال در آن جا ماندم. در آن جا زندگی و رنج ملت فلسطین را کاملاً لمس کردم و در این مدت به اردوگاه های «بریح»، «نصیرات»، «دیر بلح»، «خان یونس» و «رفح» رفتم و غم و اندوه آن ها را کاملاً درک کردم.» (2)
غزالی در مدتی که در فلسطین سکونت داشت، به اهداف صهیونیسم و نقشه های آنان برای به انزوا کشیدن مسلمانان پی برد. وی در این مدت فهمید که یکی از فعالیتهای اسرائیل این است که نوجوانان یهودی را ضد مسلمان تربیت کند. وی در این باره می گوید:
یهودیان برای حفظ موجودیت خود، دست به خیلی کارها می زنند؛ مثلاً یک یهودی یک مجسمه می سازد و به آن لباس عربها می پوشاند و به پسر خود دستور می دهد که بر روی آن تیراندازی کند تا ترس و هراس یا حس احترام برای چنین اشخاصی در او از بین برود. زنان یهودی با تمام وجود به اسرائیل خدمت می کنند؛ مثلاً زمانی که انگلیس، رفتن یهودیان به اسرائیل را محدود کرده بود، آن ها حیله به کار می بردند و اگر می گفتند بیست هزار یهودی می توانند به اسرائیل بروند، زنان یهودی سعی می کردند حامله باشند تا اگر به اسرائیل رفتند و بچه به دنیا آمد، تعداد بیشتر شود! آن ها چنین کارهایی کرده اند و می کنند. (3)

صهیونیسم از منظر غزالی

کشور اسرائیل در 1368 ه. ق. (4) با حمایت مستقیم انگلیس و آمریکا پا به عرصه وجود نهاد. از بدو تشکیل این کشور غاصب، روشنفکران مبارز اسلامی مخالفت خود را با این اقدام ابراز کردند و ضمن هشدار به جهان اسلام، معتقد بودند که اسرائیل به سرزمین فلسطین بسنده نخواهد کرد؛ بلکه هدف دراز مدت او ساختن کشوری پهناور از نیل تا فرات است. غزالی ضمن هشدار به مسلمانان می گوید: «طرح های آینده آن ها که می خواهند به اجرا بگذارند اسرائیل را در کرانه باختری و خاوری و غزه یا الخلیل محدود نمی کند. مساله خیلی بزرگتر از این است. مساله از نیل تا فرات است. این نقشه روی دیوار کنشت اسرائیل نصب شده و قبل از آن بر دیوارهای عهد عتیق نوشته شده است؛ از دریای کبیر به رودخانه کبیر.» (5)
از نگاه غزالی، هدف یهود و اسرائیل از بین بردن اسلام است. او در این باره می گوید: «سیاست امروز اسرائیل این است که شما اسلام را کنار بگذارید و زیر پرچم لامذهبی راه بروید. حال اگر ما دین را کنار گذاشتیم و دیگران کنار نگذاشتند بلکه در زیر بیرق آن راه رفتند نتیجه چه می شود؟ نتیجه این کار در اوایل قرن بیست و یکم و نیمه های قرن پانزده هجری عیان خواهد شد. در آن وقت مصری ها و عراقی ها پناهنده خواهند بود و دمشق در دورن کشور اسرائیل بزرگ قرار خواهد گرفت.» (6)
غزالی نقشه ها و توطئه های اسرائیل را منحصر در کشورهای اسلامی نمی داند و معتقد است که توطئه های یهود تمام جهان را تهدید می کند. از نگاه وی،
توطئه های صهیونیست ها در جهان عبارتند از:
1. شعله افروزی آتش جنگ بین مسلمین مخصوصاً جنگ اقتصادی که هر دو طرف ضربه بخورند.
2. سیطره بر ثروت عالم به وسیله نشریات داخلی.
3. تهاجم فرهنگی تا به ا ین وسیله قلب ها را از ایمان و عقیده خالی کند و در زمین عقیده ای جز یهود، باقی نماند.
4. نفوذ تفکر صهیونیسم در بالاترین ارکان حکومتهای اروپایی و اسلامی. (7)
بدون تردید، آمریکا در تأسیس اسرائیل نقش مهمی ایفا کرده و پس از استقرار این رژیم در خاورمیانه، در همه بحران ها به یاری آن شتافته است. بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی معتقدند که اگر آمریکا از اسرائیل حمایت نکند، این رژیم یک روز هم نمی تواند در برابر مسلمانان مقاومت کند. غزالی نظام آمریکا را شریک جرم اسرائیل می داند و در این باره می گوید: «فلسطین به خصوص و ملّت عرب بداند که آمریکا در کنار انگلیس، در این جنایت انسانی که تاریخ مثل آن را ندیده است، شریک است.» (8)
برخی از روشنفکران، مسأله فلسطین را از منظر ملی گرایی می نگرند؛ یعنی آزاد سازی سرزمین غصب شده؛ ولی به اعتقاد غزالی، نبرد فلسطینیان با یهودیان نبردی اسلامی است:
وابستگی اسلامی سنگ بنای جهاد فلسطین است. نبرد فلسطین از آغاز هم یک نبرد دینی بود و باید دینی باقی بماند. دشمنان ما احساسات دینی و خاطره های مذهبی خود را یادآوری می کنند؛ اما در مقابل می بینیم که بسیاری از اعراب از اسلام دور می شوند یا نا م آن را نمی پسندند و نمی پذیرند که زیر لوای اسلام گام بردارند و این سرشکستگی برای آن ها هم در دنیا و هم در آخرت است. این منطق یهودیان در نبرد ازلی با ماست. آن ها می خواهند هویت ما را نابود کنند و دین ما را از بین ببرند. (9)
غزالی ضمن انتقاد از کسانی که مسأله فلسطین را از منظر غیر دینی می بیند، می گوید: «مسأله این قوم (یهود) یک مسأله سیاسی است که سرچشمه ای دینی دارد لذا هر کس بخواهد اسلام را از این مسئله دینی که نبرد فلسطین باشد، دور کند، یک خیانت بزرگ انجام داده است و حتی می توانم بگویم که با استعمار جهانی و صلیبیون و دشمنان دین ما پیمان بسته است.» (10)

وضعیت الجزایر

کشور الجزایر در شمال غربی آفریقا قرار دارد و از شمال به دریای مدیترانه، از شرق به تونس و لیبی، از جنوب به مالی و نیجر و از غرب به مراکش و موریتانی محدود شده است. پایتخت الجزایر شهر الجزیره است که بیش از دو میلیون نفر جمعیت دارد و اکثریت قریب به اتفاق آنها مسلمان هستند. (11)
سرزمین کنونی الجزایر حدود سه هزار سال قبل از میلاد، محل سکونت اجداد قوم بربر بود. 1200 سال قبل از میلاد، فینقی ها سواحل شمالی آن را به مرکز مهم تجاری تبدیل کردند. دویست سال قبل از میلاد، رومیان بر این سرزمین مسلط شدند و تا قرن هفتم میلادی بر آن حکمفرمایی می کردند. الجزایر در این قرن، به تصرف مسلمانان در آمد و مردم این منطقه به اسلام گرویدند. در سال 1500 م. با تشکیل دولت های استعماری، این کشور اسلامی به تصرف اسپانیا در آمد. ولی تسلط اسپانیاییها زیاد دوام نیافت و در اوائل قرن شانزدهم میلادی به قلمرو عثمانی پیوست. در سال 1256 ه.ق. (12) دولت استعماری فرانسه بر الجزایر مسلط شد. اما پس از مدتی با مقاومت مردم رو به رو گردید و برای حفظ حاکمیت خود، به مقابله با آن ها برخاست؛ در نتیجه، یک میلیون مسلمان الجزایری به قتل رسیدند. پس از در هم شکستن مقاومت مردمی، زبان فرانسه به عنوان زبان رسمی این کشور اسلامی شناخته شد و با هدف فرهنگ سازی غربی، یک میلیون فرانسوی به این کشور هجرت کردند. جبهه آزادی بخش الجزایر از 1374 ه. ق. (13) وارد جنگ های چریکی و عملیات شهادت طلبانه علیه نیروهای فرانسوی شد. با تلاش و همت جبهه آزادی بخش الجزایر و حمایت مردم، فرانسه در سال 1382 ه. ق. (14) استقلال الجزایر را به رسمیت شناخت و سربازان فرانسوی خاک الجزایر را ترک کردند. (15)

سفر غزالی به الجزایر

غزالی پس از بروز اختلاف بین او و دولت انور سادات، به عربستان و پس از مدتی به قطر هجرت کرد و در آن جا مشغول تألیف و تدریس در دانشگاه وابسته به الازهر گردید. با توجه به اوضاع حساس الجزایر و حضور بیگانگان در آن کشور، رئیس دانشگاه قطر «دکتر شاذلی بن جدید» از غزالی در خواست کرد به الجزایر برود و در آن جا به تبلیغ و روشنگری بپردازد. شاذلی در این باره به غزالی گفت: «حرکت اسلامی که در الجزایر شروع شده است، احتیاج به حمایت و روشنگری دارد و من می دانم که تو در قطر هم فعالیت های زیادی داری ولی الجزایر به اسلام ناب احتیاج دارد. دوست دارم به آنجا بروی و دانشگاهی اسلامی شبیه الازهر مصر تاسیس کنی.» (16)
غزالی پس از پنج سال فعالیت علمی و تبلیغی در کشور قطر، به الجزایر هجرت کرد تا در آن جا ندای اسلام خواهی را طنین انداز کند. هنگامی که غزالی قدم به الجزایر نهاد، فتنه ها موج می زد؛ دین اسلام در میان توده ها رو به خاموشی نهاده بود. زبان مادری مردم (عربی) رسمیت نداشت و زبان فرانسوی به عنوان زبان رسمی جایگزین آن شده بود. به طور کلی، مظاهر فرهنگ اروپایی به شدت رواج داشت. غزالی در این شرایط، دانشگاه امیر عبدالقادر را تاسیس کرد و خودش به عنوان رئیس شورای علمی آن دانشگاه به تدریس و روشنگری دانشجویان مشغول شد. (17)
درس های تفسیر موضوعی قرآن که توسط غزالی از تلویزیون الجزایر پخش می گردید، بقدری بیننده داشت که به گفته مسوولان خبری الجزایر، در شمار برنامه هایی تلقی می شد که از رهگذران کوچه و خیابان در ساعت پخش به شدت می کاست. کتاب های او در فاصله اندکی پس از انتشار نایاب می شد. بی گمان خیزشی که سالها بعد در نسل جوان الجزایر صورت گرفت، بی تاثیر از ارشادات غزالی نبوده است. وی در مدتی که در الجزایر مشغول بود توانست خدمات شایانی به اسلام و مسلمین انجام دهد. لذا قبل از بازگشت به مصر، نشان «لیاقت» را به عنوان بزرگترین نشان کشور الجزایر دریافت کرد. (18)

در ایران

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران موجی از اسلام خواهی در میان کشورهای اسلامی به وجود آورد. ایران توانست حکومت اسلامی را به عنوان الگویی مناسب به جهان اسلام صادر کند. در نتیجه، روشنفکران کشورهای اسلامی همواره به ایران ابراز علاقه می کنند و آن را مایه امید کشورهای دیگر می دانند. هنگامی که خبرنگار ماهنامه «نامه فرهنگ»، درباره اندیشه انقلاب اسلامی ایران از غزالی سوال کرد، وی در جواب گفت: «موج اسلام خواهی که هم اینک وجود دارد و آغازگر آن در جهان تسنن حسن البنّاء بود، فشار و مقاومت سیاسی علیه آن به شدت ادامه داشته و دارد. از قضا شما توفیق رفیقِ راهتان گردید و پیروز شدید و ثمره پیروزی شما بنیان گذاری یک کشور اسلامی است؛ اصولی که بدانها ایمان داشته ایم و باعث همدردی و همفکری من با انقلاب می گردد.» (19)
علاقه وافر غزالی به ایران باعث شد که وی در سال 1364 ه. ش. به دعوت آیت الله جنتی (دام عزه العالی) برای شرکت در کنفرانس اندیشه اسلامی سفری به ایران داشته باشد. (20) غزالی در این کنفرانس، مقاله ای با عنوان «رسالت بهترین امّت» قرائت کرد و در خلال آن، طرح کلی اندیشه های اصلاح گرایانه خود را ارائه کرد. به قسمتی از این مقاله توجه بفرمایید:
حکومتی که امانتدار رسالت الهی است، وظایف بسیار سنگینی در قبال امت اسلام و نسل های آینده عهده دار می باشد. به برخی از این وظایف و مسئولیت ها اشاره می کنیم:
1. اولین وظیفه دولت اسلامی این است که تجلّیگاه خیر و صلاح برای سایر امت ها باشد؛ به نحوی که در کلیه آداب، رسوم، روابط، معاملات، صنایع، فنون، شهرها و روستاهایش نمودار باشد. و با تبلیغ عملی، اذهان ملت های دیگر جهان را نسبت به حقیقت اسلام روشن نماید.
2. احیاء علوم دینی و در کنار آن روشنگری طلاب نسبت به واقعیت های مهم اجتماعی و مسائل حقوقی و قضایی.
3. زدودن اختلاف و دشمنی میان فقها و عرفا از طریق پاکسازی عرفان از بدعت ها و خرافاتی که به آن نسبت داده شده است و انطباق آن برکتاب خدا و سنّت.
4. تفهیم این مطلب به گروه فقها و فلاسفه که تنها با عقل نمی توان به کمال نایل شد؛ چه بسیار عقل هایی که دچار نفاق و شقاوت هستند.
5. اکثر مسلمانان محتاجِ کسب تخصصهای علمی برای اداره شئون جوامع خود هستند و چون متأسفانه این علوم و فنون در اختیار غیر مسلمانان است، مسلمین نیازمند اجانب بوده از قدرت و استقلال آنان کاسته می شود. (21)

پی‌نوشت‌ها:

1. شیخ مأمون شناوی در سال 1885 م. در کشور مصر دیده به جهان گشود. وی در سن 13 سالگی موفق به حفظ قرآن گردید و پس از گذراندن دوران مقدماتی در زادگاهش، به قاهره سفر کرد و نزد برادر بزرگش شیخ سید شناوی که سالیان درازی در دانشگاه الازهر بود، مشغول تحصیل در آن دانشگاه گردید از مهمترین اساتید وی می توان به محمد عبده و شیخ ابولفضل جیزاوی اشاره کرد.
شناوی ابتدا به عنوان استاد در دانشکده الازهر در اسکندریه منصوب شد. در سال 1917 م. به عنوان قاضی شرع و در سال 1948 م/ 1367 ه. ق. و پس از فوت شیخ مصطفی عبدالرزاق، به عنوان شیخ الازهر برگزیده شد. وی در سال 1369 ه.ق. در مصر فوت کرد. (الازهر فی ألف عام، ج1، ص 269).
2. اطلاعات، 4/ 11/ 1369، ص 12؛ به نقل از منبرالاسلام، فوریه 1990 م، ش 7.
3. اطلاعات، 4/ 11/ 1369، ص 12.
4. 14/ مه/ 1948 م.
5. روزنامه اطلاعات، 4/ 11/ 1369.
6. همان.
7. الاستعمار أحقاد و أطماع، ص 322.
8. همان، ص 386.
9. روزنامه اطلاعات، 4/ 11/ 1369، ص 12؛ به نقل از مجله منبر الاسلام، فوریه 1990 م، ش 7؛
10. همان.
11. فرهنگ جامعه سیاسی، ص 174.
12. 1830 م.
13. 1954 م.
14. 1962 م.
15. فرهنگ جامع سیاسی، ص 176.
16. العطاء الفکری للشیخ محمد الغزالی، ص 192.
17. همان، ص 193.
18. آیینه پژوهش، شماره 37، ص 102.
19. نامه فرهنگ، سال اول، شماره 2، ص 25.
20. آینه پژوهش، شماره 37، ص 102.
21. «حکومت در اسلام» مقالات سومین و چهارمین کنفرانس اندیشه اسلامی، ص 360.

منبع: کتاب شیخ محمد غزالی رایت اصلاح شماره 2013